محل تبلیغات شما



دیشب یه خواب عجیب دیدم

پر از حس و حال خوب

یه گمشده خیلی دور و خیلی غریب اومد به دیدنم

یکی که تا حالا ندیده بودمش ولی عجیب تو چشماش نزدیکی بود

یجوری از دور دویدم و تو اغوش هم غرق شدیم

که انگار تو اون لحظه جز من و اون تو دنیا هیچ جنبنده ای وجود نداره

بعدم کوبیدم رو سینه اش و گفتم کجا بودی اخه

چرا منو این همه وقت گذاشتی رفتی!!

نمیدونم کی بود ولی حتی شبیه تو هم نبود

شبیه هیچکدوم از ادم های زندگیمم 

نه.

کاش بود.

 


چه خوش یاری رها کردیم و رفتیم دل از کویش جــــدا کردیم و رفتیم به رفتن دیــــده از او برگرفتیم خطا بود و خطا کردیم و رفتیم پر از مهر و وفــــا بود و گذشتیم به پایش جان فدا کردیم و رفتیم چو آبادش نمودیــم از سر لطف به دل مهــرش ادا کردیم رفتیم نهـــالی از جـــدایی آب دادیم دل خود ما جدا کردیم و رفتیم چه کس از خانه خود رو بتابد جفا دید و جفا کردیم و رفتیم اگر داروی دردش مـــا نبودیم کجا دردی دوا کردیم و رفتیم بیابان تا بیابان خـار در خـار توکل بر خدا کردیم و
آخرین باری که تلاش کردم بشکنم این زندون وجودم رو مصمم شدم بشم این حصار رو آخرین باری که دلم رو قرص کردم از نو بسازم این ویرونه رو از نو شروع کنم همه چیز فقط گیر یه باشه» بود گیر یه در رو باز گذاشتن » تو گیر حتی یه سکوت» یا حتی بالاتر از اون یه تردید» ولی خوردم به بن بست محکم هم خوردم. پ ن. دنیای من تموم شد، برای همیشه.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اموزشی